باز هم شب شد و من منتظرم
ستایش عزیزم امروز همه به دیدنت اومدن همه دوستت دارن.امروز خیلی درد کشیدی و من دیگه نمیتونستم دلداریت بدم .در خلوت میگریستم و بعد می اومدم پیشت تا دلداریت بدم اما دوباره گلویم میگرفت و ... چند شب پیش بهم عقرب زد و تو راه بیمارستان که میرفتیم دردی متوجه نمیشدم همش خوشحال بودم که به خودم زده اما حالا چیکار کنم عزیزم.امروز دکتر قنواتی متخصص ارتوپد برای فردا ساعت هفت و نیم صبح نوبت عمل داد.او گفت که باید پلاتین تا یک ماه تو دستت باشه و بعدش دوباره بیرونش بیاره.عزیزم تا صبح بیدار مینشینم و برایت دعا میکنم.دعا میکنم تا خدای مهربان درد همه رو خوب کنه و دختر کوچلوی من رو هم شفا بده.آمین. ...
نویسنده :
مامان
1:36